به نام خدا
امروز تواضع . استواری . سکوت رو از کوه یاد گرفتم کوه مظهر استواریه کوه مظهر تواضع کوه در باره ی ادم ها اصلا قضاوت نمی کنه از استواری شروع می کنم مثلِ یه مرد یه جا می ایسته فقط می ایسته و نگاه می کنه انقدر نگاه می کنه که از خونسردی اش اعصابت خراب میشه و اما تواضع متواضع درعین اینکه عظمت و ابهت داره اصلا صداش رو در نمی اره از خودش دم نمی زنه نمی گه من کوهم همون کوهی که یه روز تیشه های فرهاد با نواختن اون ترانه دلتنگی های شیرین رو می سرود اصلا به روی خودش نمی آره چندین سال اصحاب کهف رو تو دلش نگه داشت.
مهمتر از همه نمی گه که من برگزیده ترین آدم روی زمین می رفت محمد حرفای دلش رو با خدا تو دل من بهش می گفت.
ساکتِ آرو م بدون حرفی فقط گوش میده حتی وقتی باهاش صحبت می کنی صدای خودت رو می شنوی فکر می کنم هدف اش از این کار اینکه به حرفای که می زنیم یه خورده بهشون فکر کینم با سکوت اش یه آرامش عجیبی به آدم میده بدون اینکه باهات حرف بزنه.
شاید مهمترین ویژگی اش قضاوت نکردنشه حالا می پرسی کوه مگه احساس داره درباره آدم ها قضاوت کنه آره من ایمان دارم که داره دقت کردی براش فرقی نمی کنه هر آدمی میتونه بره پیشش چه خوب چه بد چه کافر چه با ایمان فقط به حرفا اعمالشون
نظاره گره.
این حرفا مقدمه بود تا بگم خدایا ارزو دارم مثلِ کوه فقط بشنوم چه خوب چه بد چه کافر چه با ایمان.
درباره خودم
پیوندهای روزانه
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
شهریور 88
اسفند 88 بهمن 88 دی 88 آذر 88 آبان 88 فروردین 89 تیر 89 مرداد 89 شهریور 89 مهر 89 اردیبهشت 91 آبان 89 تیر 91 آبان 92 اردیبهشت 93 لوگوی دوستان
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :10
بازدید دیروز :15 مجموع بازدیدها : 73947 خبر نامه
وضعیت من در یاهو
جستجو در وبلاگ
|